تا بیست سال پیش حتی در مخیله کسی نمیرسید و حتی انها را در سالن های عروسی نمیدیدند ...دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوار های تنگ تر ...این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید . استعمار صبر و حوصله زیادی دارد ؛ بر عکس بعضی از ماها
با توجه به این که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نقش مهم و سازنده ای در تربیت افراد جامعه دارند، توجه به عوامل ایجاد سلامت روحی و شخصیتی زنان، از مسائل قابل توجه کارشناسان است. در این نوشتار برآنیم تا به اختصار به بیان تاثیر حجاب بر زنان، به عنوان یکی از عوامل موثر بر سلامت آنان بپردازیم. حجاب سبب می شود زنان به تهذیب نفس خود بپردازند و به مراتب عالی کمال صعود کنند، ارزش خود را در جامعه فزونی بخشند، حس آرامش و امنیت را در خود ایجاد کنند و همچنین با رعایت حجاب فرمان الهی را اطاعت کنند. بقیه مقاله، لطفا در ادامه مطلب
معمولاً نیروهای پلیس یا نیروهای خدماتی چون رفتگران در شهرها، از نوارهای شبرنگی در لباسهایشان استفاده میشود تا در نقاط کور و تاریک خیابانها دیده شوند اما این روزها کاربرد رنگها هم دستخوش تغییر شده است.
اگر تابستان سال گذشته از بدحجابی در جامعه اسلامی می گفتیم نهایت آن شالهای باریک روی سر، مانتوهای جذب و آستین کوتاه و شلوارهای تنگ بود، چند سال قبل از آن شلوارها و مانتوهای کوتاه با روسریهای کوچک و قبل تر از آن مصداق بدحجابی تنها بیرون گذاشتن موی سر به شمار میرفت.
هر سالی که به جلو می رویم بدحجابیها شکل و شمایل وقیحانه تری به خود میگیرند تا جایی که دیگر با سری به مانتوفروشی ها متوجه می شویم که باید با چیزی به نام «دکمه» در مانتوها
به نقل از وب ؛ (مهندسی معکوس 2سیّده تاخدا ) :این مطلب رو یه خواهر محترمی که از بی حجابی به حجاب رسیدن،چند وقت پیش ایمیل کرده بودن که اینجا میذارم:
نمی دانید ; واقعا نمی دانید ; چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم ، دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش رنگترین زن هاست را میزند.
نمی دانید چقدر لذت بخش است وقتی وارد مغازه ای میشوم و می پرسم ;آقا!اینا قیمتش چنده؟وفروشنده جوام را نمی دهد ;دوباره می پرسم:آقا اینا چنده؟فروشنده محو موهای مش کرده زن دیگری است و حالش دگرگون است،ومن را اصلا نمی بیند.باز هم سوالم بی جواب می ماند و من خوشحال،از مغازه بیرون می آیم.
نمی دانید ; واقعا نمی دانید ; چه لذتی دارد وقتی مردهایی که به خیابان می آیند تا لذت ببرند،ذره ای به تو محل نمی دهند.
از مترو پیاده شدم و آروم به سمت خروجی خیابون حرکت کردم. هر چی به خیابون نزدیک تر می شدم همهمه های بیشتری به گوشم می رسید و توجهم رو جلب می کرد.
از پله ها که بالا اومدم دیگه همهمه ها به سر و صدا تبدیل شده بود. چند خانم محجبه و چادری که تقریباً معلوم بود از نیروهای انتظامی هستن با چند خانم که پوشش مناسبی نداشتن درگیری لفظی داشتن.
انگار می خواستن خانمها رو ببرن به سمت ون هایی که در گوشه ای دیگر از میدان پارک شده بود و اون خانمها هم مقاومت می کردند و کلا منکر بد حجابی خودشون می شدن.
کمی به تماشای این صحنه پرداختم و کمی بیشتر دورو برم رو نگاه کردم. همه جور لباسی دیده میشد. کوتاه، بلند، سبز، زرد، قرمز و گاه گاهی هم چادر هایی مشکی!
مادر و دختری از کنارم رد شدن که خیلی هواسم رو پرت کردن، خانم بسیار محجبه و چادری بود و برخلاف مادر دختر سر و وضعی بسیار
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین